دلنوشته های همسفر عشق
مجنون کیست
یک شنبه 14 اسفند 1390 ساعت 2:16 بعد از ظهر | بازدید : 143 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

بیا میخواهم دستهایت را ببوسم...میخواهم دوباره اشکهایت را بنوشم...بیا مستم کن...ای ساقی غصه های من...بیا بگذار سر به سينه من ...بشنو آهنگ دلی مشتاق را...بیا میخواهم بگویم غصه و اندوه چیست...ناله محزون چیست...مجنون کیست...فرهاد کیست ...

برچسب‌ها: مجنون کیست ,

|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


عاشقانه دوستت دارم
یک شنبه 14 اسفند 1390 ساعت 11:11 قبل از ظهر | بازدید : 134 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

میخواهم عاشقانه دوستت داشته باشم ...میخواهم دیوانه نگاه عاشقت باشم...بی آنکه بدانی تو پرستشگاه آئین من باشی...میخواهم در نبودت نگران شوم...و با قطره ای غم در نگاه تو...در درون خود بهم ریزم ...میخواهم تو را تنها معشوق خود کنم...و بی آنکه بدانی دزدانه نگاهت کنم...

به دریا می زنم امشب دل توفانی خود را


|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


وای بر من
شنبه 13 اسفند 1390 ساعت 11:0 بعد از ظهر | بازدید : 163 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

همیشه درد میکشم من...گاهی آنقدر دلتنگ میشوم ...که بغضم هم چاره ای نمیکند...گاه آنقدر آه میکشم...از نبودنت...و گاه آنقدر رنج میکشم از بودنت...وای بر من...که چه بلا کشی هستم من...

برچسب‌ها: وای بر من ,

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


خودم زائیده رنجم
شنبه 13 اسفند 1390 ساعت 10:3 بعد از ظهر | بازدید : 149 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

مرا اینگونه باور کن...که من عاشقترین هستم...درون سینه غم یکه میتازم...منم تنها...منم غمگین...منم با غصه ها هم دم...که من از یادها رفتم...غریب و بی کس و تنها...که حتی من بهاری هم ندارم...نمیدانم خدائی هست...که من تنها شدم با خود...کسی یادم نمیخواهد...خدا هم ترک من کرده...گنه کردم ...شکستم قلب دلداری...نمیدانم...چرا اینگونه مینالم...خیالی نیست...که من زائیده رنجم...خودم رنجم ...کمی هم مست و دلتنگم...

برچسب‌ها: خودم زائیده رنجم ,

|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


مرگ عشق
شنبه 13 اسفند 1390 ساعت 8:42 بعد از ظهر | بازدید : 158 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

غصــه نخــور ...راهم را عوض میکنم...تو فکر کن من نیستم...جنگل را برای تو ساخته ام...برای دیدارهای پنهانی تو...من کنار رودخانه میمانم...پاهایم را آویزان میکنم...تا دلتنگیهایم را درون رود بریزم...هوا بارانی دلم بارانی ...اما هوای تو بهاریست...چشمهایم را میبندم...صدای قناریهای عاشق...گوشم را نوازش میدهد...اما قلبم کجاست...چرا صدائی نمیشنوم...گویا مرده ام...آری قلبم ایست کرده...صدائی نمیشنوم...

 

برچسب‌ها: مرگ عشق ,

|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


به تو فکر میکنم
شنبه 13 اسفند 1390 ساعت 2:14 بعد از ظهر | بازدید : 166 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

وقتی به تو فکر می کنم... بی اختیار باران میبارد...اشکهایم سرازیر میشود...میان دستهای لرزانت...نگاهم گره خورده...میان نگاه غریبانه ات...صدایم کن...میخواهم برایت آواز بخوانم...چشمهایت را نیمه باز کن ...میخواهم چشمهایم را به استقبال نگاهت بفرستم...

برچسب‌ها: به تو فکر میکنم ,

|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


فانوس شب
شنبه 13 اسفند 1390 ساعت 9:52 قبل از ظهر | بازدید : 157 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

اگر چشمان تو دریاست...منم فانوس شبهایت...اگر حرفی زدی از عشق...منم باران غمهایت...

 

برچسب‌ها: فانوس شب ,

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


لیلی و مجنون
شنبه 13 اسفند 1390 ساعت 9:20 قبل از ظهر | بازدید : 117 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

خسته ام از عشق... دل خونم نکن... من که رسوایم ...تو مجنونم نکن ...گر تو لیلائی ...و من مجنون تو...پس تو ای لیلا...دل خونم نکن...

 

برچسب‌ها: لیلی و مجنون ,

|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


میخواهم خودم را بیابم
شنبه 13 اسفند 1390 ساعت 1:54 قبل از ظهر | بازدید : 196 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

ای کاش باران نگاهم لب میگشود...و ای کاش قلب بیقرارم آرام میگرفت...میخواهم غبار مه آلود شیشه قلبم را پاک کنم...میخواهم نگاهم را به آسمان آبی معطوف کنم...میخواهم خودم را بیابم...خودم را که سالهاست در جنگل عشق گمشده ام...


|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


گریه آسمان
جمعه 12 اسفند 1390 ساعت 9:22 بعد از ظهر | بازدید : 193 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

آخرین باری که تو را دیدم...یادت هست چه بی قراری میکردم...آسمان میگریست...و ستارگان سر گردان شده بودند...ماه تبسم تلخی بر لب داشت...و من همچنان دلتنگی میکردم...و تو چه گستاخانه دستم را رها کردی...و به زمین خوردن من خندیدی...چه دردناک بود وداع من و فرار تو...هنوز بغض دردناک شقایقها را حس میکنم...بشکنید...بغضهایتان را ای دل شکستگان عشقی...

برچسب‌ها: گریه آسمان ,

|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
نظر سنجی

شما دلنوشته را با چه متنی دوست دارید

خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 279
تعداد نظرات : 27
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلنوشته های روزبه جاوید و آدرس rozbeh89.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 279
:: کل نظرات : 27

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 14

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز :
:: باردید دیروز :
:: بازدید هفته :
:: بازدید ماه :
:: بازدید سال :
:: بازدید کلی :