همیشه منتظرت هستم...
در اتاقم .. تنها با تو...
اتاق را از نور کم کن...
تا میان نفسهایت دست و پا بزنم...
همیشه منتظرت هستم...
در اتاقم .. تنها با تو...
با چشمان تو...
چشمان مرا ببند...
میخواهم با چشمان تو ببینم...
تا یک لحظه در ندیدن تو...
صبح را تجربه کنم...
تنها ..با چشمان زیبای تو ...
همیشه منتظر هستم ...
در اتاقم .. تنها با تو ...
من و تو ..تو و من ..یکی شویم...و..
دور شویم از هرچه حال و هوای این اتاق...
من و تو ..تنها در اتاق...من با تو و تو با من...
هوا تاریک است ....
اما چشمان تو چه نورانیست...
در تاریکی هم می بینم...
در را ببند..
تا عطر تو مرا از پله ها بالا بیاورد...
تا با تو یکی شویم...من و عطر تو که در هوا پخش شده ...
همیشه منتظرت هستم ...
در اتاق... من... و تو، لخت و عریان...
پیراهنت را به تن کن ....
تا خورشید من همچنان در کسوفش بماند...
خورشید من حتی تاریک هم که باشد..
قلب مرا با گرمایش روشن میکند..
اتفاق بدی نمی افتد..
تنها هوای خانه از من و عطر تو پر می شود..
همیشه منتظرت هستم ...
هی با توام ..میدانی چه میگویم؟!
آری با تو هستم عشقم!
دوستت دارم ....دوستت دارم...