غربت نگاهم را ببین...التماس چشمهایم را ببین...غمهایم را با کسی قسمت نمیکنم...چون خود زائیده غم هستم...میخواهم با درد و رنجهایم خلوت کنم...نمیخواهم کسی را با خود شریک کنم...میخواهم کاخ آرزوهایم را سرنگون کنم...میخواهم ویران کنم قلبم را...ببین...نگاه عاشقی ندارم...فقط درد دارم و رنج...عمریست یدک میکشم...غمهای دنیا را...