جنگل چشمات هواش چه سرده...هر نگاه تو حدیث درده...چی شد...که اینجوری شد...بدونه توکجابرم ...کناره کی بشینم... تو چشمای کی خیره شم ... به کی بگم یه کم برام نازم کنه ...تا من نازشو بخرم... بدونه توباکی حرف بزنم ...دردل کنم...حرفهای عاشقانه بزنم... تواین دنیا...به عشق کی... به شوق کی ...زندگی کنم...عشق من...هستی من...نو کجایی