توی جنگل...تن عریون شقایقها...زیر بارون
ومن غمگین وتنها ...چون قدیما...
با پاهای برهنه توی ایوون...
نمیدونی تو که عاشق نبودی...
چه سخته مرگ گل برای گلدون...
من و گلها نشستیم زیر بارون...
واسه هم غصه گفتیم عاشقانه...
چه سخته من و گلها شکستیم بی بهانه
تو عاشق نبودی...ببینی لحظه چشم انتظاری
چه تلخه نشستن زیر بارون زمستون
چه سخته بشینم بی تو با چشمای گریون